وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ ساعت: ۶:۱۰ ب.ظ
 
                              عكس متحرك از گل  و دسته گلهای زیبا-www.jazzaab.ir
ضمن عرض سلام وخوش آمد محضر تمام عزیزانی که لطف می کنند و با باز نمودن صفحه پیش روی فرصتی را برای مطالعه مطالب وبلاگ ایجادمی کنند درخواست دارم که با گذاردن نظرات برآمده از انتظاراتتان مرا در راهی که پیش رو دارم برای تولید هرچه بهتر مطالب مورد ارشاد و هدایت قرار دهید مطمئن باشید که تمام انتقادات و راهنمایی های شما را به دیده منت پذیرا خواهم بودواز همه آنها در تغییر نگرش و گفتمانم بهره خواهم جست.
مطالب عقیدتی نویسنده را در شناط وب مطالعه فرمایید.
مطالب ادبی به قلم نویسنده را در آرس اینترنتیhttp://www.delshodeghan1.blogfa.com/ مطالعه فرمایید.
برای تجدید خاطره با گذشته حتما به گالری تصاویر وبلاگ سری بزنید
برای مشاهده هنرمندی جوانان ابهربه http://samr.zanjanblog.com/ مراجعه فرمایید.
برای آگاهی ازفعالیت های نماینده منطقه در مجلس به وبلاگ http://www.abharkoram.blogfa.com/ مراجعه فرمایید.




نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ ساعت: ۶:۷ ب.ظ

آیا مردم را می بینید ؟!!!
.................................................
صبح تا شبمان به کشمکش های بشدت رو به فزونی آمیخته شده است از جمله
تحولات جهانی و منطقه ای خطرناک و سریع
ناترازی انرژی
ناترازی بین حقوق و هزینه زندگی
حجاب و لایحه یا قانون آن
درگیری لفظی غیر لازم و شدت یابنده بین اصلاح طلبان و اصول گرایان
تورم با سرعت نور
فرار مغزها و متخصصان
خودکشی دارندگان تحصیلات عالی ...
و در این میان گویی تنها چیزی که در منظر نگاه و تمرکز مسئولان قرار نمی گیرد مفهومی تحت عنوان مردم است که اس و اساس گردهمایی با عنوان جامعه را تشکیل می دهد در حالی که آنچه که نباید فراموش گردد مردم و تنگناهای تحمیلی بر اوست
برای نمونه پیوند خویشاوندی و تاثیر بروز اتفاق برای یکی از اعضاء و شعاع آن بر کل خانواده که متاسفانه مسئولان ما از این موضوع و تاثیر تخریبی آن را در رابطه مردم با حکومت بی اطلاعند
بله می گویم بی اطلاعند و گرنه اگر اطلاع داشتند آیا نمی دانستند که با اعدام یک نفر حال به هر عنوانی زنجیره ای از روابط خانوادگی را تحریک می کنند که می تواند بوقت تنگی و عسرت بر حکومت و جامعه ،تاثیر بشدت تهدید کننده ای داشته باشد
و یا همین حجاب و قانون مربوط بدان را اگر مورد عنایت قرار دهید متوجه خواهید شد که واقعیتی به نام گسست عمیق و گسترش یابنده رابطه نسل جوان و یا همان نسل z را با همه ساختارهای خانوادگی ،اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی چنان حساس و سست کرده که با هر نوعی از تحریک غیر لازم شالوده خانواده در هم پیچده می شود که برای نمونه بسیاری از والدین در شرایط طبیعی قادر به مهار عصیان فرزندان جوان خود نیستند و با آن با همه خون دلو تنفر کنار می آیند در حالی که اگر تبعاتی از این عصیان به چشم بیایدو فرزند درگیر شود بالتبع این خانواده است که باید بدان گردن نهد و تداوم این گردن نهادن و تحمل مسلم است که با شدت عوارض اقتصادی و روانی غیر ممکن می نماید زیرا جایی که گرفتاری های مربوط به بیکاری و تورم و یا بالا رفتن سن ازدواج و آویزان بودن فرزند به خانواده دمار از خانواده در آورده پدر و مادر باید فشار جریمه و به نوعی تنبیه فرزندان را هم تحمل کنند
جناب مسئول و نمایندگان مجلس
شما عزیزان و دردانه های مملکت که در ناز و نعمت غوطه و رید و اگر هم فرزندان شما حجاب را رعایت نکنند هستند افرادی که وساطت کنند و یا مورد را زیر سبیلی رد بکنند تا فرزند شما تنبیه نشود آیا می دانید که پدر گرفتار در چند شیفت کار و مادر ناتوان در توجیه و هدایت فرزند زمانی که جگر گوشه خود را در تنگنای تنبیه ببیند مجبور می شود که فرش زیر پایش را بفروشد و جریمه را بپردازد من نمی خواهم در چند و چون قانون حجاب سخن سرایی داشته باشم بلکه می خواهم با تاکید بر این نکته که همه عوارض اجتماعی متظاهر در رفتار نسل جوان ناشی از گسست است و گسست محصول دهه ها کم کاری و بی برنامگی نهادهای فرهنگی که اگر برای کنترل این عوارض تنها به تنبیه اهتمام شود نه تنها کارگر نخواهد بود بلکه با مزمن شدن شرایط کشور را به سویی سوق خواهد داد که در آن شکاف بین مردم و حکومت لایه هایی از مقاومت را روی هم خواهد انباشت که مدیریت تاثیر آنها از عهده هیچ گروه و مجموعه ای برنخواهد امد درست همانند چیزی که همینک در سوریه در جریان است جریانی که در متن آن چند هزار نفر متشکل در یک گروه حال با حمایت کشورهای خارجی می توانند از این گوشه کشور به آن گوشه کشور سرازیر شوند و از مرکز شهرها رد شوند و مردم تنها نظاره گر تعدی آنها به همه دل بستگی ها و وابستگی های ملیشان باشد و به حالشان فرق نکند که چه تفکری در صدد است که بر آنها حکمرانی داشته باشد


نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ ساعت: ۶:۶ ب.ظ

روز قانون اساسی و چند یاد آوری
......................................................
دیروز روز قانون اساسی بود روزی که باید بسیار در یاد و خاطر باشد و بیش و پیش ازهر روزی بدان پرداخته و مهم تلقی گردد اما حیف که ...
چرا می گویم باید بخاطرمان باشد ؟
از برای آنکه قانون اساسی شالوده و اساس همه تصمیم ها و همه برنامه ریزی ها باید باشد زیرا که کلمه به کلمه آن بر آمده از جنبشی عظیم است که مردم بر پای داشتند تا بر محوریت آن زندگی متفاوت و بهتری از گذشته داشته باشند اما نشد و نخواهد شد چون ما به عمد هم که شده میثاق برآمده از آن را به غفا رانده و مغفولش داشته ایم
می گویم به عمد و دلیلش هم دراین است که ما ترس از آن را داریم که اگر به قانون اساسی برگردیم و آن را دوباره مرور کنیم متوجه این واقعیت بشویم که خود در درون خویش به دیکتاتورهایی بسیار بزرگتر و مخوفتر از شاهان گذشته تبدیل شده ایم و با تکیه براین حس درونی است که قانون می نویسیم ولی بدان عمل نمی کنیم و یا حتی فراموش می کنیم که چنین قانونی نوشته ایم و ازاین روست که هر روز بیش از گذشته از اصول قانون اساسی دور می شویم
برای نمونه در اصل سوم قانون اساسی و در بند دوم آن آمده است که
۲- بالابردن سطح آگاهی‏ های عمومی در همه زمینه‏ ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه ‏های گروهی و وسایل دیگر
آیا چنین هدفی نباید در ابتدا با اقدام به تقویت مطبوعات و رسانه ها دنبال شود فعال مطبوعاتی که شغل و در آمد مکفی ندارد و یا مدیر و مسئول مطبوعاتی که در کار تهیه کاغذ مانده است و دولت هم نه تنها کمکی نمی کند بلکه در نگاه و عمل گویی با مطبوعات عناد و دشمنی دارد و آن را خودیی نمی شناسد چگونه می تواند در خدمت آن هدف باشد و یا با رسانه ای چون صدا و سیما که با همه موجودیتش در انحصار یک نحله فکری در آمده است و از این منظر با چرخه اطلاعات و درد و گرفتاری مردم کاری ندارد چگونه می توان به تحقق این بند از قانون اساسی موفق شد
و یا در این بند از اصل سوم که می فرماید :
۱۳- تأمین خودكفایی در علوم و فنون و صنعت و كشاورزی و امور نظامی و مانند اینها
چگونه ممکن است با شرایط بسیار نوسانی موجود که در آن نهاده های مختلف صنعتی و علمی و کشاورزی با قیمت های سرسام آوری عرضه می شود حتی به فکر خود کفایی بود
و همچنین در قانون اساسی و در اصل اصل یكصد و یكم آمده که
به منظور جلوگیری از تبعیض و جلب همكاری در تهیه برنامه‏‌های عمرانی و رفاهی استان‏ها و نظارت بر اجرای هماهنگ آنها، شورای عالی استان‏ها مركب از نمایندگان شوراهای استان‏ها تشكیل می‏‌شود. نحوه تشكیل و وظایف این شورا را قانون معین می‌‏كند.
اگر در قانون اساسی آمده که باید در بین استان اصل بر عدالت حاکم باشد چگونه است که این همه تفاوت در بین استان ها دیده می شود و چگونه است که این فاصله روز بروز افزایش می یابد
باید بخاطر داشت که قانون اساسی ظرفیت های بیشماری را مطرح ساخته مانند این اصل
اصل هفتاد و ششم
مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور كشور را دارد.
که شوربختانه جامعه ما به سمتی حرکت می کند که در آن روابط بر همه مناسبات مستولی شده است تا جایی که ظرفیت مورد اشاره و دیگر ظرفیت ها مکتوم مانده است
اما شاه بیت همه اینها یعنی بند سوم اصل سوم که می فرماید :
۳- آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی
با فراموش شدن و یابه فراموشی سپرده شدن تعمدی این اصل باعث شده است تا مراتب رانتی آموزشی نیروهای غیر متعهد و بی وفایی را تربیت کند که رفتن از مملکت را بر ماندن ارجح بدانند در حالی که این بند از اصل سوم در نظر داشت تا با عادلانه کردن برخورداری همه مردم از امکانات آموزش دولت را موظف به تربیت انسان هایی بکند که قدر کمک دولت و نظام را بدانند و بمانند و خدمت کنند
به هر حال مقصود از تحریر این نوشته تاکید روی این واقعیت بود که در ایران ما آنها که تصمیم می گیرند به نوعی به فراموش کردن هر آنچه که اتفاق افتاده و مرام و مقصودی که می باید دنبال شود روی آورده اند و از این روی تمام هزینه های صورت گرفته به نتایجی منتهی نمی شود که بتواند باری از روی دوش مردم بردارد و به انگیزه ای برای توسعه مملکت مبدل شود که این بسیار هراس انگیز است فراموش کردن و یا غافل شدن از میثاق نامه همه ملت


نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۰ ساعت: ۵:۱۲ ب.ظ

۱۱ دقیقه  · با عمومی به اشتراک گذاشته شده

عمومی

.......................................................................................

فرهنگ را اگر عامل تعیین کننده و شکل بخشنده به تفکر و احساس اعضای جامعه بدانیم آنگاه می توانیم بگوییم که فرهنگ در عمل راهنمای انسانها برای نشان دادن واکنش های متناسب و یا معرف جهان بینی‌های آنها در زندگی است

حال اگر این مفهوم را عمومی تر و تامتر بکنیم به جامعیتی در تعریف می رسیم که از آن به عنوان فرهنگ عمومی جامعه یاد می شود که در اصل یاد آور و یا معرف شبکه بهم تنیده ، قدرتمند و مؤثر از دانش ها، گرایش ها و منش های عمومی جامعه است که بدون آنکه به چشم بیاید، به هر طریقی خود را علنی می سازد و در همه حالات فردی و اجتماعی ورود و حضور دارد و از این روست که با تاثیر بر همه عرصه های زندگی انسان را به تابعی از خود تبدیل می سازد

دراین اندک مقال اوصاف و ممیزه هایی به فرهنگ و فرهنگ عمومی منتسب گردید که اگر بدرستی مورد توجه و تمرکز واقع شوند می تواند نشانگر این باشند که اگر نتوانسته ایم و یا نمی توانیم در شان و موقعیت زمانی که زندگی می کنیم خود را فرزند زمان خود بنمایانیم علت در این است که فرهنگ عمومی ما نتوانسته خود را مطابق با زمان حاضر به بالندگی و انعطاف برساند و یا ما نتوانسته ایم با عمل درست در قالب های موجود و کشف روابط جدید و پیشرو نیازبه تغییر ابعاد و محتوا در قالب ها را الزامی بداریم

برای نمونه

کسی نمی تواند منکر ناکار آمدی ساختار سیاسی - فرهنگی ما در پاسخ به نیازهای به روز جامعه و مردمان کشور باشد و دقیقا همین ضعف باعث شده تا نقد قدرت بجای ایجاد فضای گفتمانی منعطف و پذیرنده به فضای سخت اعمال قدرتی منتهی شود که جزحذف و یا به حاشیه راندن محصول دیگری نداشته باشد

حال ممکن است کسانی علت بروز این و ضعیت را در حاکمیت ببینند و عنوان بدارند که این حاکمیت است که با انقباض در هسته سخت قدرت اجازه نمی دهد که افکار نو تجلی بیابند

همچنین عده ایی ممکن است بروز این پدیده را به داشتن مواضع سرسختانه و تعصب آمیز منتقدان منتسب بدارند و عنوان بکنند :همانگونه که حکومت مواضع تند و بدون انعطافی در نشنیدن مباحث گفتمانی دارد منتقدان هم سرسختی زیادی در ایستادن سر موضع داشته تا جایی که کمترین روزنه ای برای گفتگوباقی نمی ماند

ویا ممکن است که دوستان نظریه های دیگری را مطرح کنند اما بی گمان ریشه هر آنچه که گفته شود خواه ناخواه به رابطه بین منتقدان و حاکمیت مخصوصا در بحث گفتن و نشنیدن خواهد رسید جایی که منتقد صرفا می گوید و توجهی به برقراری ارتباط ندارد و حکومت نمی شنود و کاری ندارد که گوینده اساسا به چه منظوری این نظریه را طرح و در مقام ترویج آن بر آمده است

حال اجازه بدهید به سطور ابتدایی بحث بر گردیم و با عاریت گرفتن از مشخصه های فرهنگ عمومی دنبال این نکته باشیم که اساسا چرا شرایطی ایجاد شده است که منتقد می گوید بدون آنکه بداند آیا حکومت می شنود و حکومت نمیشنود بدون آنکه بداند این گفته توسط چه کسی و برای ایجاد چه تغییری و یا تولید مناسباتی بیان شده است ؟

گفتیم که فرهنگ عامل تعیین کننده و شکل بخشنده به تفکر و احساس اعضای جامعه است و همچنین فرهنگ عمومی شبکه بهم تنیده ، قدرتمند و مؤثر از دانش ها، گرایش ها و منش های عمومی جامعه است که به هرطریق ممکن خود را بر کلیت جامعه تحمیل می کند

خوب با عنایت به این تعریف موجز ازفرهنگ و فرهنگ عمومی آیا نمیشود گفت که

تکرار مسلسل وار انتقاد ها و ابرام چون صخره بر نشنیدن ها همان تبلور و عینیت یابی فرهنگی نمی باشد که ما یا بدان بی توجه بوده ایم و یا متوجه پیچیدگی های آن نشده ایم ؟

ادامه دارد


نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۰ ساعت: ۴:۱۱ ب.ظ

..........................................
امام علی النقی (ع) می فرمایند :
اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ

هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آن که از راه یقین محرز باشد؛ و، امّا اگر در برهه‌ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد. (مستدرک الوسائل، ج. ۹ ص. ۱۴۶)
براستی آیا با نصب العین قرار دادن این حدیث نیاز به این واقعیت احساس نمی شود که در باورو اعتقاد خودمان نسبت به آنانی که مدعی زهد و تقوا می باشند و خود را دارای ماموریت و تعهد به رسالت انبیای الاهی می خوانند (مطابقت دادن آن ادعا با شرایط فعلی جامعه که در آن رنگی از عدالت باقی نمانده است )تاملی داشته و با تحقیق در خصوص زندگی شخصی آنان به این نکته برسیم که نکند آنان مصداق این مصرع معروف از حافظ باشند که 
 ....
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند


نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۰ ساعت: ۴:۱۱ ب.ظ

 ........................................
در قانون ارکانی برای اداره جامعه تدارک دیده و بر سر آنها فردی به نام مدیر قرارداده می شود تا با اداره درست و روز آمد آن اداره مردم خدماتی را در یافت دارند که با دسترسی بدانها بتوانند از زنده بودن خود لذت ببرند 
پس می بینید که تشکیل اداره و انتخاب مدیر برای آن بر خلاف نظر بسیاری از ما که گوشت قربانی و یا غنیمتی محسوب می شود که هر کسی باید ازبیشترین و بهترینش برخوردار شود چندان هم به این تشبیه قرابت نداشته بلکه 
ماموریتی است که نتیجه غایی آن تولید محصولی برای بهبود زندگی شهروندان است که اگر این محصول تولید نشود می توان گفت که آن ماموریت به انجام نرسیده است و یا اگر آن محصول تولید نشود به هیچ منطقی نمی توان گفت که ماموریت موفق بوده است 
و الحق که ما از جمله مردمانی هستیم که جلو چشممان همه ماموریت ها را شکست خورده می یابیم اما با اتکای به توجیه های بنی اسرائیلی عنوان می داریم که اینان (مسئولان) بهترینند و آنها (مسئولان) نیز با استفاده ناجوانمردانه از توجیه ما عنوان می دارند که اگر ما نبودیم وضعیت شما اسف بار بود 
بگذریم و به این نکته بپردازیم که اگر هدف از ماموریت برای ارکان خدمت به مردم است مدیری که ماموریت می یابد این خدمت را محقق دارد باید به چه تعهداتی پایبند باشد و یا به گاه انتخاب و معرفی با صدایی قراء و صاف به مردم بگوید که به چه تعهداتی پایبند است؟
اولین تعهد او باید به این باشد که تعریف قانون روشن و دقیق ازاهداف سازمان را بشناسد و اعلان دارد که با شناخت متعهد به انجام آنهاست
دومین تعهد او باید به این باشد که سازمان تحت سرپرستی خود را روز آمد کند تا از هزینه و زمان برای ارائه خدمت بیشتر و بهتر بکاهد 
سومین تعهد او باید به این باشد که راه حل های متنوع و نویی را عرضه بدارد 
چهارمین تعهدش باید به این باشد که بین مجموعه تحت مدیریت خود با نیازمندان به خدمت و یا گروه های هدف رابطه ای پویا برقرار کند 
خوب با این تفسیر اگر از شما خواسته شود که به نمایندگان مجلس ،مدیران اجرایی ،نمایندگان شورا و هیئت دولت و به خاطر عمل به تعهداتی که بر عهده گرفته اند نمره بدهید چه نمره ای را در نظر خواهید گرفت ؟


نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: پنجشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۰ ساعت: ۴:۳۳ ب.ظ

.........................................................................
اگر همه موجودیت شهرستان را در گرو
1- مشارکت برای توسعه ملی 
2- مشارکت در توسعه استانی 
3- فراهم آوردن امکان رقابت با دیگر شهرستان های استان 
4- فراهم آوردن امکان شناساندن شهرستان در سطح ملی
بدانیم قطع به یقین متوجه این مهم خواهیم شد که درمحوریت همه این اقدامات بسیار حیاتی و سخت می باید
1-نمایندگان مردم در شورا  
2- نماینده مردم در مجلس 
3- فرماندار و مدیران اجرایی 
قرار داشته باشند تا با هماهنگی هم بتوانند قدرتی را ایجاد کنند که به صورت ید واحده بتواند در سطح شهرستان همگرایی مطلق بر سر منافع ،در سطح استان زبانی برای بیان و دفاع از مطالبات عمومی و در سطح کلان قدرتی برای برقراری ارتباط و منعطف کردن نظر مدیران ارشد کشوری برای برخورداری از اعتبارات در اختیار آنان تولید کند و این ممکن نمی شود مگر آنکه 
ابتدا سه مرکز قدرت در میدان عمل در هم تلفیق و قدرت واحده ای را بسازند 
آن سه قدرت از همه ظرفیت های قانونی خود در یک کاسه استفاده کنند 
و آن سه قدرت با دست برداشتن از تفکر ملوکی و مطلق دانستن برداشت و فهم خود از مطالبات مردم و آنگاه با مراجعه به متن چالش های اجتماعی و ظرفیت های آن برای حلشان از شهرستان چهره ای را در داخل شهرستان ،استان و کشور بیرون بدهند که خود نماد اقتدار و هماهنگی بین سطوح باشد 
و این مکن نخواهد شد مگر این که 
نمایندگان مردم در شورا کمیسیون های فنی و تخصصی را دقیقا در همراستایی با فلسفه آنها دایر کنند  
نماینده مجلس دفترش را به مرکز پژوهش و تحقیق میدانی در موضوع کمبودها و نیازمندی های واقعی شهرستان تبدیل کند 
و فرماندار شهرستان با دست کشیدن از این توهم که او همکاره شهرستان و تصمیم گیرنده تام و تمام آن است در دفتر خود اتاق فکری را راه اندازد که در آن با آینده پژوهی از مطالباتی پرده برداری شود که ضمن برطرف کردن نیازمندی های نسل فعلی افق روشنی را فرا روی نسل های آینده باز گشاید 
و یا به عبارتی شهرستانی رو به سوی توسعه نخواهیم داشت مگر آنکه در آن نمایندگان شورا و  مجلس ، فرماندار و مدیران مختلف بتوانند با کنار گذاردن پوسته سخت قدرت آنهم در برابر و برخورد با مردم و دانایان که متاسفانه بشدت در میان مدیران اقتدار گرا تجلی یافته است قدرت نرمی را تولید کنند که بتواند برای امروز حرف نو و برای فردا طرحی تازه و برنامه ای علمی ارائه دهند 
این امر به تحقیق شدنی نخواهد بود زیرا نه اعضای شورای ما ،نه نماینده ما درمجلس و نه فرماندار و مدیران ما اهل چنین اقداماتی نیستند زیرا که 
چه کسی لذت بالا نشینی و صدور فرمان را بکناری می گذارد و با فرمانبران و آنهم تنها برای کار و گفتگو جهت حل مشکل ، خود را همسان و برابر می کند !!!


نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: پنجشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۰ ساعت: ۴:۳۲ ب.ظ

...................................
اگر یادتان مانده باشد در مطلبی تحت عنوان قدرت نرم عنوان داشتم که هر مجموعه ای بتواند با تغییر در فهم و برداشت جامعه از شرایط آن اعضای آن را به این اعتقاد برساند که او حرف و عملش یکی و همه به نفع جامعه است آن مجموعه در عمل دارای قدرت نرم و یا برخوردار از قدرت نرم می شود و امروز که قرار است در رابطه با شایسته سالاری سخنی عرضه شود می گویم که 
هر ملتی ،مملکتی و حکومتی خواهان برخورداری و بهره برداری از قدرت نرم در سیاست داخلی و دیپلوماسی عمومی است حتما باید تابعی از جریان شایسته شناسی و شایسته گزینی باشد زیرا که بدون تن دادن به قواعد شایسته سالاری و سپردن امور بدست شایستگان نمی توان به دست آوردی تحت عنوان متقاعد کردن دیگران که مهمترین ابزار و امکان برخورداری از خرد جمعی و برایند کار جمعی است دست یافت 
حال اجازه بدهید ببینیم که شایسته کیست 
شایسته را با زبانی ساده می توان مستحق دانست و یا کسی شناخت که با علم و تجربه لازم خود را محق قرار گرفتن در موقعیت تصمیم گیری می شناساند 
پس شایسته کسی نیست جز آنکه دانش لازمه یافتن مشکل و ارائه راه کار برای حل آن را دارد و با تجربه راه ارتباطی با محیط پیرامون را هموار می کند و یا به عبارتی هر کسی را نمی توان شایسته دانست مگر آنکه 
دانش لازمه فعالیت در آن سازمان را داشته باشد 
تجربه هماهنگی ارکان ساختاری مجموعه با محیط پیرامون را دارا باشد 
و در نهایت عشق و تعهد ورود و ایجاد تحول و بهبود را در متن و محتوای کار و فعالیت سازمان ومجموعه از خود نشان دهد 
و گرنه مطابق با مثل ترکی بولاغا سو تکماقونان بولاغ بلاغ اولماز نمی توان کسی را که نه سواد و نه تجربه و نه تهعد لازم برای تحول و بهبود را دارد بر سرامری گذارد و با هزینه دادن های فراوان او را مدیر کرد !!!
ما با عدم توجه به شایسته سالاری عملا راه دست یابی به قدرت نرم را به روی خود بسته ایم


نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۰ ساعت: ۴:۲۸ ب.ظ

...........................................................
انسان اجتماعی همیشه بین دو قطب زحمت فرمانبرداری و لذت فرمانروایی در رفت آمد بوده است و زمانی این عرصه را برای خود تنگ می بیند که در آن عده ای برای برخورداری از لذت فرمانروایی زحمت فرمانبرداری را با شدت تمام و بدون آنکه منتهی به رفاه و آسایشی برای فرمانبرداران شود بر آنان تحمیل می کنند و در نتیجه از درون چالش های منبعث یک پدیده غالب با دو رویکرد متفاوت ولی با نتیجه ای یکسان بیرون می آید
1- ترس گسترش یابنده منتهی به عدم اطاعت از فرمانروایان در فرمانبران 
2- وحشت رو به تزاید حکمرانان از احتمال سر کشی و طغیان فرمانبران 
و در نتیجه بی نظمی پیدا و پنهانی بر روند حیات اجتماعی جامعه حاکم می شود که در اثر آن همه (اعم از فرمانبرداران و حاکمان) از عمل بوظایف رو به توسعه ای که باید بر عهده داشته باشند غافل می شوند 
برای بیرون رفتن از این حالت تلخ و مایوس کننده که می تواند منابع و فرصت های بیشماری را از مملکت بهدر دهد ابزاری تحت عنوان نظم اجتماعی توصیه گردیده است که در آن 
الف - قدرت در مسیر بوحشت انداختن بکار نمی رود بلکه ابزار نرم و منعطفی می شود که با قرار گرفتن در میان حاکمان و فرمانبران تنها سوی عمل بوطایف را مورد تاکید و دستور قرار می دهد 
ب - با برقراری رابطه علمی و با استمرار میان فرمانبران و حاکمان زمینه تولید اطلاعات و دانش فنی برای ترمیم ضعف ها و افزایش سرعت توسعه و کاهش هزینه فراهم می آید 
ج - لذت حکمرانی با دیدن تحولات و تغییرات بروز و رفاه عمومی برای حاکمان ایجاد می شود و فرمانبران از قرار گرفتن در چرخه عمل به متد علمی ارائه شده از سوی حاکمان سختی های اطاعت را به جان می خرند 
و درنهایت مجموعه ای ساخته می شود که همه تمرکز آن بر بهبود ، رفاه و تبعیت از خرد جمعی استوار می شود و گسترش نفوذ حاکمان و تابعان در قلمرو همدیگر با همبستگی و توافق جمعی ممکن می شود و جامعه به ید واحده ای تبدیل می شود که تند بادهای حادثه نمی توانند از عظمت درونی و فدرت عمل بیرونی آن بکاهند


نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: یکشنبه بیست و یکم آذر ۱۴۰۰ ساعت: ۶:۵۲ ب.ظ

..................................................... 
صبح که از خواب بیدار می شویم هزاران فکر در سرمان می جوشد که کجا برویم ،چکار بکنیم ،با که مشورت بکنیم ،از که همکاری بخواهیم تا امروزمان بهتر از دیروزمان بشود 
پس برنامه ریزی مجموع ارزیابی های است که ما برای دست یابی به این نکته که چگونه بتوانیم کارنامه پر و پیمانتری داشته باشیم بدان مبادرت می ورزیم
و مسلم است که شرایط کلی برای یک مملکت اگر نگویم سخت تر از برنامه ریزی برای تک تک ما حداقل می توانم بگویم که مقارن با همان چیزی است که من و شما برای بهتر شدن امروزمان از دیروزمان بدان متوسل می شویم با این حساب جامعه ای را نمی توان یافت که نکوشد تا بداند که 
چه کاری را باید برای بهبود شرایط انجام دهد 
انجام این کار را به چه کسی و با چه توانی بسپارد 
برای انجام آن کار چه امکاناتی را آماده کند 
و این کار را در چه مدت زمانی و با چه هزینه ای به انجام رساند 
و چون اگراین نگاه و تدبر را نداشته باشد مسلم است که بدلیل پیوستگی امور و مراحل دست یابی به توسعه نظم آن بهم خواهد خورد و در یک فضای بی نظمی مسلم است که هیچ هدفی محقق نخواهد شد 
حال اگر بخواهیم به تحلیل مناسبی ازشرایط فعلی جامعه خودمان دست بزنیم مشاهده خواهیم کرد که یک بی نظمی حادی بر همه شئون جامعه ما مستولی شده است تا جایی که در شهرستانی چون ابهر بعد از تغییر دولت فرماندار انتخاب نشده است ،شهردار وجود ندارد ،بخشدار مشخص نیست و در نهایت برخی از ادارات و مجموعه های مدیریتی مدیر ندارند مثل مجمع مهندسان و مسلم است که با این شرایط نظم لازم برای تدارک
پیش‌نیازهای برنامه‌ریزی، تدوین فرایند برنامه‌ریزی و تامین محتوای غنی برای برنامه ممکن نخواهد شد و یا به زبان بسیارساده دراین شهر و ای بسی که در کل مملکت توسعه و پیشرفت ممکن نخواهد شد